وقتی واژه ها هم می سوزند!
به تصویر درآوردن شخصیت آدمها در زمانی که نیستند کار بسیار سختی است.بخصوص زمانی که تومار زندگی او به گونه ای مظلومانه بهم پیچیده شده باشد.هر گوشه ای را که بخواهی بیادآوری فکر می کنی بُغضی گلویت را فشار می دهد و راهی برای فروکوفتنش نداری.بالاجبار این واژه ها هستند که بار حمل یک غم […]
به تصویر درآوردن شخصیت آدمها در زمانی که نیستند کار بسیار سختی است.بخصوص زمانی که تومار زندگی او به گونه ای مظلومانه بهم پیچیده شده باشد.هر گوشه ای را که بخواهی بیادآوری فکر می کنی بُغضی گلویت را فشار می دهد و راهی برای فروکوفتنش نداری.بالاجبار این واژه ها هستند که بار حمل یک غم را بدوش می کشند.از همین منظر باید هرآنچه از ذهنت عبور می کند و یا احیانا در آرشیو خاطرات داری، جمع کنی و ردیف کنی تا بلکه بشوند سایه نازکی از یک همکار مهربان:………….«عفت فتحی» .
زنی که شاید در او بجز احترام به دیگری و کوشش برای اثبات خویش نمی توانم خاطره دیگری از او را در ذهن مجسم کنم.بویژه در آخرین خاطره و زمانی که باتفاق برخی دوستان به منزلشان رفتیم. صفا و سادگی و صلابت ممیزه زنی بختیاری بود که قصد داشت بگوید:«من هم هستم!…سهم من از دنیای واژه هایتان را برایم کنار بگذارید».واژه هائی که هم بار غم را بدوش می کشند و هم شادی.اما اینجا باید واژه ها را یک دور در آتش گذاشت و آنگاه آنها را بر روی کاغذ به ترنم در آورد تابلکه بتوان ردی از زنی «خوب» را به تصویر کشید.
از دور هم مثل مادر و خواهری بود برای جوانانی که تازه داشتند «رسانه» را تجربه می کردند.تجربه ای که او حق داشت در اوجش قرار بگیرد و بنویسدو بگوید:«ما را در یابید…داریم یکی یکی می میریم.و من اول از همه دارم می میرم!…تا بلکه دیگران را ببینید».
تقدیر باید به گونه ای رقم می خورد که مظلومیتش را همه آشکارا ببینند . دلشان بشکند و بُغضی وجودشان را فرا بگیرد.نَم اشکی بیاید یا نیاید،حادثه آنچنان غافلگیرانه فرو ریخت که باور شنونده «خبر» را ویران می ساخت.خبر را هر روز او می ساخت اما حالا خود ،عین «خبر» بود.و تلخ ترین اش را که او بارها خوانده بود و نوشته بود تا صفحات یک روزنامه را بیاراید.تا دیگران ببینند که حادثه در کنارمان است.اما باور اینکه خودش بشود سوژه حادثه و عین «خبر»تا دیگران عکس اش را در بالای صفحه بزنند و بگویند :«….. مُرد» دور از انصاف بود.
غلامرضا فروغی نیا
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید