مسائل ساختاری خوزستان و عوامل تشدید واگرایی
ناآرامی های فروردین ماه سال جاری در استان خوزستان نگارنده این مقاله را به این مسیر سوق می دهد که وجود نوعی تفاوت بین هویت قومی و ملی اتفاق افتاده و تکرار این ناآرامی های اجتماعی در محیط خوزستان از شدت یابی هویتی قومی در این منطقه خبر می دهد که به یک مسئله اجتماعی […]
ناآرامی های فروردین ماه سال جاری در استان خوزستان نگارنده این مقاله را به این مسیر سوق می دهد که وجود نوعی تفاوت بین هویت قومی و ملی اتفاق افتاده و تکرار این ناآرامی های اجتماعی در محیط خوزستان از شدت یابی هویتی قومی در این منطقه خبر می دهد که به یک مسئله اجتماعی و سیاسی منجر شده است.
مسله ی قومیت به عنوان یک پدیده اجتماعی گاها به یک بحران سیاسی منجر خواهد شد. مشکلات ساختاری در استان خوزستان از دوران پیش از انقلاب همچنین جنگ تحمیلی پیامد رشد بالای جمعیتی و حاشیه نشینی را بوجود آورد که این نیز خود منجر به افزایش بیکاری و فقر در مناطق حاشیه ای و آسیب پذیری شد. این در حالی است که استان خوزستان با وجود منابع نفت ، گاز، آب (به عنوان بزرگترین منبع تولد برق) و موقعیت ژئواستراتژیک بخاطر مرز دریایی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین خاک حاصلخیز در این منطقه که بخش بزرگی از درآمدهای ملی را تامین میکرد شناخته می شود .اما میزان بیکاری که گاها ۲۸ درصد اعلام گردیده و حاشیه نشینی و تراکم جمعیتی به شدت افزایش یافته است.
عوامل اقتصادی و اجتماعی متعدد باعث شد در چند دهه گذشته مسئله ی قومیت را از یک پدیده فرهنگی و اجتماعی به یک بحران سیاسی سوق دهد که گاهی اوقات با خشونت همراه بود و بستر را برای معاندان و فتنه گران داخلی و خارجی فراهم کرد تا بتوانند از این شرایط بوجود آمده استفاده کنند. از نقطه نظر آسیب شناسی مسائل اخیر هویت اهمیت دارد نه نفس خود هویت بلکه تشدید پدیده هویت شناختی که در این شرایط پدیده هویت از امری فرهنگی به پدیده سیاسی منجر می گردد هویت قومی در صورت تبدیل شده به قوم گرایی افراطی منجر به عدم انسجام اجتماعی و کاهش وحدت ملی می گردد .
همانطور که نگارنده تاکید دارد هویت بر عوامل فرهنگی از جمله زبان ،آداب و رسوم تاکید دارد نادیده انگاشتن این موارد باعث تنش های سیاسی و اجتماعی می شود رسانه ملی که بر اساس سیاست های کلی خود که باید منادی اتحاد ملی باشد در مواردی با سهل انگاری عملا باعث تشدید بحران های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی در بین اقوام بختیاری و عرب در این منطقه شده است و انتظار می رود با توجه به رسالت رسانه ملی در تولید برنامه ها باید مسئله تکثر قومیت ها و زبان ها را حتما ملاحظه کند .
در تاریخ معاصر دو بزنگاه بزرگ سیاسی داشته ایم ،ملی شدن صنعت نفت بود و جنگ تحمیلی که در هردو مورد قوم عرب در کنار سایر اقوام ایرانی از تمامی ظرفیت های فرهنگی و قومی خود برای پیروزی در این عرصه ها دریغ نکردند۱ ( حوادث ۳۰فروردین ماه سال ۱۳۳۰ که ابتدا توسط شرکت نفت بود موجب راهپیمایی سراسری در استان خوزستان شد و نقطه ی اوج این راهپیمایی خردادماه سال ۱۳۳۰ بود نقش مردم و اقوام عرب خوزستان چشمگیر بود) و با دادن شهدا و جانبازان و عبور از تمامی داشته های مادی و معنوی خود در این بزنگاهها کوتاهی ننمودند.
آمارها نشان میدهد در مناطق عرب نشین بعد از انقلاب اسلامی بیشترین مشارکت در انتخابات های مختلف را داشته اند که این نیزخود بر استواری و پایبندی به ارزش های نظام در این مناطق حکایت می کند .اما نباید فراموش کنیم عدم تخصیص امکانات و توزیع نامناسب فرصت ها و همچنین تشدید عوامل واگرایی و کاهش علل همگرایی می تواند باعث بحران های سیاسی و اجتماعی شود. بنابراین مسئولین باید تمام تلاش و گام های خود را به منظور حل مسائل اجتماعی و اقتصادی در این استان بردارند و اینچنین راه را بر فرصت طلبان و مزدوران داخلی و خارجی ببندند.و فراموش نکنیم تاریخ این ملک با اقوام ومذاهب مختلف شکل گرفته و چناچه ائتلاف ملی مبتنی بر احترام به همه گروهها و اقلیت ها در تمامی حوزه ها را شاهد باشیم اتحاد و همبستگی ملی محکم تر را شاهد خواهیم بود.
مهدی ویسیپور / دانشجوی دکترای مدیریت بازرگانی _ فعال اجتماعی
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید