بیگانه با ژست ها
برای مردم این دیار ژست نمی گیرم، گام لرزان بر نمی دارم، مهم نیست کجای این دیار باشم، مهم نیست با چه زبان و لهجه ای سخن گویم، برای حذف حاشیه وارد شدم، متن را بخوبی درک کرده ام، خوان پر نعمت آقازاده گی هم نداشتم، برای خود و خویشتن خویش به ملیتم و میهنم […]
برای مردم این دیار ژست نمی گیرم، گام لرزان بر نمی دارم، مهم نیست کجای این دیار باشم، مهم نیست با چه زبان و لهجه ای سخن گویم، برای حذف حاشیه وارد شدم، متن را بخوبی درک کرده ام، خوان پر نعمت آقازاده گی هم نداشتم، برای خود و خویشتن خویش به ملیتم و میهنم فکر می کنم.
گام های خود را محکم تر از گذشته بر می دارم، برای تو برای گوشه گوشه ی این وطن قدم های با صلابت بر می دارم. پینگ پنگ سیاسی و شو من اجتماعی بلد نیستم ، اعتقادم و دغدغه ام با حقیقت «ما ومن» همراه است حقیقتی نه به مانند ساعت شنی که آرام آرام به پایان می رسد بلکه به بلندای زیبای هر زیبایی..
امروز برنامه ماه عسل مهمانی داشت که بازی وعده را بلد نبود،رقص شمشیر از پیروزی را بیگانه بود، در عوض دکتر سامان پرسه در حاشیه شهر و این دیار را بخوبی می دانست، او زود و فارغ از پیچیدگی به نتیجه گیری ساده رسید، او بخوبی درک کرد از شمال تهران فرمانیه، الهیه، ولنجک تا جکی گور سیستان و بلوچستان فاصله ای نیست، در نظام فکری دکتر سامان ها مسخ شخصیت مردود است، و ماهیت انسانی معنای زیادی دارد، او در شهرستان سرباز به معنای معرفت وآگاهی از زندگی دست پیدا کرد.
برای توصیف کار دکتر سامان و همسرش، لب های روشن را باید به راحتی باز کرد، تعارف را کنار گذاشت، گفتمان نامعطوف را حذف کرد و به مثابه ی تب سوداگری در خدمت به خلق را در نظر گرفت.امروز دکتر سامان « من » را به راحتی کنار گذاشت و از « منیت » هیچ اندر هیچ ساخت و فلسفه ساده ی کمک و احیای وطن ترین کشور جهان را بخوبی به دنیا نشان داد.
صادق سامانی
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید