حسرت می خورم که در کودکی حتی یک کتاب نخواندم
مقدمه : قریب ۱۱ سال از خدمتگذاریش به آموزش وپرورش عشایر خوزستان می گذرد . درهمین چادرهای عشایری بزرگ شده است. تا پایه چهارم ابتدایی دریکی از محروم ترین مناطق عشایری استان که منطقه احمد فداله نام دارد درس خوانده وازکودکی علاقه خاصی به کتاب داشت . او به جز کتاب های درسی ، کتب […]
مقدمه : قریب ۱۱ سال از خدمتگذاریش به آموزش وپرورش عشایر خوزستان می گذرد . درهمین چادرهای عشایری بزرگ شده است. تا پایه چهارم ابتدایی دریکی از محروم ترین مناطق عشایری استان که منطقه احمد فداله نام دارد درس خوانده وازکودکی علاقه خاصی به کتاب داشت . او به جز کتاب های درسی ، کتب دیگری در دسترس نداشت که بخواند اما پس از گذشت سالها به آرزوی بزرگش که معلم شدن بود رسیده است .
«محمود حسینی »اکنون شاعر وآموزگار است وبیشترین عمر خود را با آموزش به کودکان عشایری می گذراند .گفت گوی زیر با این شاعر وآموزگار خوزستانی است که طعم تلخ محرومیت را در دوران کودکی گذرانده و دیدگاه های جالبی درباره ترویج کتابخوانی درجامعه دارد .
چه سالی در اداره آموزش وپرورش عشایر خوزستان مشغول به کار شدید ؟
۱۳۸۵ بود که پس از فارغ التحصیل شدن از تربیت معلم بصورت نیروی رسمی دراداره آموزش وپرورش عشایر خوزستان مشغول به خدمت شدم وتدریس را در مدارس فاقد امکانات رفاهی-آموزشی اولیه شروع کردم .آن زمان ، حسرتها و سرخوردگیهای کودکیام را در تکتک شاگردانم مجسم میکردم .
آیا آن زمان موانع ومحدودیتی برای خواندن کتاب داشتید ؟
از کودکی علاقهی خاصی به کتاب داشتم، اما به جز کتابهای درسی ، کتاب های دیگری نداشتم که بخوانم وکسی هم راهنمایم نبود . آنقدر به خواندن کتاب علاقه داشتم که کتابهای درسی دوران دبستانم را بهواسطهی چندین باره خواندن، نقطهبهنقطه از بر بودم!
آیا این محدودیت ها در مقطع راهنمایی هم ادامه داشت ؟
مقطع متوسطه اول (راهنمایی) را در مدرسهای شبانهروزی گذراندم. اولین بار آنجا بود که چشمم به بهشت کتابخانه باز شد و فهمیدم کتابها همه درسی نیستند!
در سه سال تحصیلم ، تمام کتابهای موجود در گنجینه کتابخانهی مدرسه را خواندم .آن روزها کسی نبود علاقه مندی هایم در زمینه کتابخوانی را شناسایی کرده وبهترین کتابهای آن رشته را به من معرفی کند که بخوانم .
بیشترین علاقه شما به خواندن چه کتبی بود ؟
بعدها فهمیدم علاقه ام بیشتر در رشته ادبیات وشعر است که دراین راستا کارشناسی وکارشناسی ارشد را ادامه دادم .
یعنی الان دیگر دغدغه ای ندارید ؟
هنوز هم حسرت روزهای کودکیام را می خورم که زمان زیادی را از دست دادم بیآنکه حتی یک کتابخوانده باشم.
وضعیت مدارس عشایری را نسبت به مقوله کتاب چگونه ارزیابی می کنید ؟ آیا مانند گذشته از نعمت کتاب های مختلف محرومند؟
در مدارس عشایری مانند اندیکا، گتوند و دزفول در سمت های مختلف فعالیت داشته ام .همیشه از این که بچههای مستعد وباهوش عشایری مجبورند اوقات فراغتشان را به بطالت میگذرانند، در رنج بودهام ، اما تنها کاری که از دستم برآمد این بود که تعداد محدودی از آنها را با مقوله کتاب ونوشتن آشنا کنم .
فکر می کنید علت این عقب ماندگی های فرهنگی چه بوده است ؟
دانش آموزان مدارس عشایری سراسر کشور به دلیل مشکلات فراوان، از نعمت کتابخانه و کتابهای غیردرسی محروم بوده اند و علارغم علاقه وافر به کتاب ومطالعه ،به دلیل عدم دسترسی به کتابخانههای عمومی از نعمت این یار مهربان بیبهره هستند .
روند کار سیستم های آموزشی در راستای جذب دانش آموزان به امر کتابخوانی است ؟
در سیستم آموزشی و نهادهای فرهنگی ما به گونه ای عمل می شود که به جای آن که بچه ها جذب کتاب و خواندن و نوشتن شوند، از آن فراری اند. همیشه شعار زیاد می دهیم و ناله هم می کنیم که چرا سرانه مطالعه در کشورمان این همه پایین است؟ ، اما من حرکت اصولی و پایه ای در این زمینه، که منجر به فرهنگ سازی شود ندیده ام انجام شده باشد. در نظر بگیرید دانش آموزی که ۱۲ سال در سیستم آموزشی ما زبان فارسی را اصطلاحا آموزش می بیند، بعد از خروج از سیستم آموزش پایه و همگانی چقدر نسبت به زبان شناخت دارد؟ من نمی خواهم در این جا این مسئله را ریشه یابی کنم ،چرا که مجال دیگری را می طلبد.
اما این سوال مطرح است که وقتی آموزش زبان را به صورت رسمی از پایه ی اول دبستان به کودکان شروع می کنیم،چرا شناخت مان نسبت به زبان این همه کم و پر ایراد هست؟ بنابراین توجه و فعال سازی کتابخانه های کلاسی در مدارس و قرار دادن زنگ مطالعه ی آزاد در برنامه ی درسی مدارس می تواند بچه ها را به سمت کتاب خواندن سوق دهد.
درکارنامه فعالیت های شما نوشتن شعر هم بوده است . نوشتن شعر را از چه سالی آغاز کردید ؟
از سال ۱۳۸۵ نوشتن شعر را بطور جدی شروع کردم . عطش خواندن از اولین روزهای دبستان تا سال اول راهنمایی با من بود و جز کتاب های درسی به کتابی دسترسی نداشتم .بعدها هم خواندن و نوشتن را به صورت آزمون و خطا ادامه دادم . بزرگترین مشکلم همیشه این بود که هرگز کسی راه را نشانم نداد؛ نه سیستم آموزشی و نه محیط اجتماع !
تا کنون چند جلد کتاب ودرچه موضوعاتی نوشته اید ؟
از من تا کنون دو مجموعه شعر آزاد با عناوین “سطرهایی از سکوت”(سال۸۷) ،نشر نگیما و”مرگ در ۳۱ سالگی این پیراهن” (سال ۹۴) “نشر بوتیمار” به چاپ رسیده است.دو مجموعه شعر هم به نام های “زیبایی در منظر نبود”نشر هشت و “در پوست خودم راه می روم”نشر سوسا ” را در زیر چاپ دارم که امیدوارم برای نمایشگاه کتاب خوزستان و نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران آماده بشوند .
همچنین کتابی با عنوان “انشا و نوشتن خلاق” در دست تالیف دارم.در این کتاب من به چالش های موجود در زمینه ی آموزش زبان فارسی و نوشتن انشای خلاق در دبستان،تا نوشتن خلاق در سنین بزرگسال پرداخته ام .راه کارها و پیشنهاداتی در این زمینه برای سیستم آموزشی و خانواده های دغدغه مند که می خواهند کودکانشان زبان فارسی را به صورت اصولی آموزش ببینند مطرح کرده ام وغیر این ؛آثار پراکنده ی دیگری در زمینه ها مختلف از جمله:داستان،نقد شعر و…به چاپ رسانده ام .
نظرتان درباره برگزاری جشنواره های شعر چیست ؟
هیچ گاه اعتقادی به جشنواره های شعری نداشته ام وجز دوران دانشجویی تقریبا می توانم بگویم در کمتر جشنواره ای شرکت کرده ام.
معتقدم شعر رسالتی دارد و شاعر رسالتی .من خودم را دریک قدم زدن آهسته درطول زمان وهم راستا با رشد طولی وعرضی جسمم می نویسم . سعی در رشد زبانم دارم.این رشد نباید تنها در نوشتن من اتفاق بیفتد بله باید در تمام استفاده هایی که از زبان دارم ایجاد شود در غیر این صورت من تنها یک بازیگر در زبان خواهم بود با چند شخصیت متفاوت، چیزی که ما به عینه در جامعه زیاد می بینیم!
من به زبان به عنوان جانداری نگاه می کنم که اگر درست ورز داده نشود، موجودی ناقص الخلقه خواهد بود.من این موجود ناقص الخلقه را در کوچه و خیابان در گفت وگوی بین افراد مختلف و لابه لای سطر سطر بسیاری از کتاب ها می بینم و این مشکل را مشکلی بنیادی می دانم که ریشه آن در سیستم آموزشی ،نگاه مان به زبان فارسی و اهمیتی که برای آن قائل نیستم می باشد .
چگونه می توان فرهنگ مطالعه را در مناطق روستایی وعشایری ترویج داد؟
با توجه به این که این دانش آموزان هیچگونه تفریح و سرگرمی ندارند، مطالعه و کتابخوانی علاوه بر پر کردن مطلوب اوقات فراغت آنها، میتواند فرهنگ مطالعه و آگاهی را در آنها نهادینه کند .همچنین آیندهای پویا همراه با دانایی و آگاهی را برای عموم و زمینهی پرورش استعداد علاقهمندان به مطالعه و نویسندگی را فراهم آورد.
درباره طرح اهدای کتاب به مدارس عشایری لطفا توضیح دهید .
امسال بر آن شدم تا در هفتهی کتاب دست یاری بهسوی تمام نهادهای فرهنگی، خیرین و دوستان اهلقلم و اندیشهام دراز کرده تا در قالب شعار «بچهها بیایید در کلمات سفر کنیم»، برای هر دانشآموز عشایری حداقل یک کتاب خوب تهیه کرده و بهواسطهی همکارانی که در مدارس عشایری مشغول به خدمت هستند، به دست آنها برسانم . تا بدین طریق فرهنگ کتابخوانی را در نجیب زادگان محروم کوهستانها و دشتها نهادینه کرده و زمینهی پرورش خلاقیت را در این فردا پردازان ایران عزیز فراهم آوریم.
انتظار شما از مسولین چیست ؟
اصولا برای ارتقای آموزش ، انتظاری از مسئولین یا دیگر افراد ندارم .چرا که نمی توان زبان را صرفا با بخشنامه و دستور آموزش داد؛ و چنین دغدغه ای را به صورت جدی در مسئولین نمی بینم.
تنها انتظار و توصیه ی من به عنوان کسی که برای زبان فارسی ارزش قائل است ؛ از خانواده هاست که انتظار می رود به زبان فارسی به عنوان مهم ترین پایه ی فرهنگی مان،توجه بیشتری داشته باشیم. حال باید دید کدام یک از ما تا کنون کودک مان را به کلاس مثلن خصوصی زبان فارسی فرستاده ایم؟ این به معنای این نیست که ما کودکان مان را از یادگیری دیگر زبان ها باز بداریم!هرگز!
اما در اولویت قرار دادن آموزش زبان فارسی توسط خانواده ها می تواند زیر بنای یک تغییر اساسی در یادگیری اصولی آن باشد. در این خصوص به عنوان یک معلم می گویم آموزش زبان فارسی به عنوان یکی از اولویت های خانواده ها حتی می تواند بسیاری از مشکلات آموزشی بچه ها در دیگر علوم را بر طرف کند.
شهرزاد امیری
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید