کوتاهترین دیوار، همیشه دیوار هنر و هنرمند بوده است
علی حیاتی فیلمساز و متولد اهواز است. فعالیت هنریاش را ازسال ۱۳۷۳ و باگذراندن کلاسهای آموزشی تئاتر درانجمن نمایش اهواز آغازکرد. حیاتی درکارنامهاش بازیگری و کارگردانی چند نمایش صحنهای و میدانی را ثبت کرده است .تدریس درکلاسفیلمنامه نویسی در مرکزآموزش حوزه هنری خوزستان ازدیگر فعالیتها ی هنری علی حیاتی است . وی هماکنون عضو پیوسته […]
علی حیاتی فیلمساز و متولد اهواز است. فعالیت هنریاش را ازسال ۱۳۷۳ و باگذراندن کلاسهای آموزشی تئاتر درانجمن نمایش اهواز آغازکرد. حیاتی درکارنامهاش بازیگری و کارگردانی چند نمایش صحنهای و میدانی را ثبت کرده است .تدریس درکلاسفیلمنامه نویسی در مرکزآموزش حوزه هنری خوزستان ازدیگر فعالیتها ی هنری علی حیاتی است . وی هماکنون عضو پیوسته انجمن فیلم کوتاه ایران است.وی تاکنون پنج فیلم کوتاه راکارگردانی کرده و بهزودی نخستین فیلم بلند خودراخواهد ساخت. به همین بهانه گفتگویی را بااین کارگردان فعال سینمای خوزستان ترتیب دادهایم:
* خودتان رامعرفی کنید. چطور به فیلمسازی علاقهمند شدید؟
من در یک خانوادهی هنری به دنیا آمدم. پدرم نقاش وخطاط بود و دو عمویم تئاتر کار میکردند. بنابر این از همان دوران کودکی و نوجوانی، زندگیاش با هنر آمیخته بود. هشت سال داشتم که برای اولین بار بر روی صحنه تئاتر رفتم و پس از آن نمایش را بصورت جدی دنبال کردم .سپس در کلاسهای حرفهای آموزش تئاتر حضور یافته و زیر نظر زندهیاد «استاد نعمتالله لاریان »در انجمن نمایش اهواز آموزش دیدم. در همان سالها به سینما هم علاقهمند شدم و فعالیتم را در انجمن سینمای جوان شروع کردم.
نام نخستین فیلمی که ساختید چه بود وچه سالی آن را درست کردید ؟
نخستین فیلمم را با عنوان «حجله» در سال ۱۳۷۸ ساختم .بعدبهصورت مستقل فیلم «یک آسمان خاک» را کارکردم.و فیلم های «جوخه»، «سایهی خاموش من» و فیلم داستانی «او» دیگر فیلم هایی بود که ساختم .
کدام فیلم مورد استقبال بیشتر مردم قرار گرفت ؟
فیلم داستانی « او »از نظر اقبال و استقبال فیلم موفقی بود و با این فیلم در جشنوارههای بسیاری شرکت کرده و جوایز مختلفی کسب کردم .
اکنون چه فیلمی در دست کار دارید ؟
هماکنون مراحل پایانی نگارش فیلمنامهی یک فیلم بلند را دردست دارم . نگارش ابتدایی فیلمنامه به پایان رسیده و در مرحله بازنویسی نسخه نهایی آن هستم. امیدوارم در ادامه رایزنیهای لازم برای تهیه و ساخت این فیلم به نتیجه دلخواه برسد.
* کدام عنصر از فیلم برای شما مهمتر است؟
این موضوع خیلی بدیهی است چراکه به نظر من همه عناصر در یک فیلم، از اهمیتِ یک اندازهای برخوردارند. همهی اجزاء باید بهدرستی و بهخوبی در هم تنیده شوند. هیچ عنصری و هیچ فعل و انفعالی در روند شکلگیری یک فیلم، بیاهمیت یا حتی کماهمیت نیست. من به تجربه دریافتهام که حتی چایی که دست عوامل میرسد، رنگش،بویش، طعمش و دستی که آن را توزیع میکند؛ در نسخه نهایی و خروجی فیلم تأثیر مستقیم دارد. حالا شما این تأثیرپذیری را تعمیم دهید به سایر اجزا و عناصر یک فیلم. فیلمنامه، کارگردانی، فیلمبرداری، تولید، تدوین، صدا، رنگ، نور و… همه و همه باید در بهترین حالت و کیفیت خود در هماهنگی کامل با سایر اجزای باشند.اینگونه است که فیلمی در تاریخ سینما میماند و فیلمهایی نیز در گنجهها، خاک نسیان خورده و میخورند.
* به نظر شما خوی و مسلک هنرمند چقدر در ساختار اثرش مؤثر است؟
جز این نیست که، هر اثر هنرمند، متأثر از «خودِ» اوست. اثر فیلمساز، او را مینمایاند و چگونگی زیستش را در معرض دید مخاطب قرار میدهد. خودِ تشخص یافتهی تاکنونش را. هستیاش را… نگاهش را.
نگاه هر هنرمند، نگرشی است به هستی و دریچهای که قبض و بسط و زاویهاش، محصول زیستی است که تاکنون داشته و تجربیاتی است که از سر و جان گذرانده است.به نظرم اثر هر خالق، یا انعکاس خودِ اوست یا بازتابی است از آنچه دوست ندارد باشد. و همه اینها، ریشه در خودِ «او» دارند و از نگاهش سرچشمه می گیرند.
* وضعیت سینمای تجربی وسینماگران جوان خوزستان درچه حالاست؟
واقعیت این است که اوضاع خیلی هم خوب نیست. همین چند وقت پیش، به اتفاق چند نفر از دوستان ، عضو هیئت انتخاب جشنواره فیلم استانی بودیم. به همین دلیل فیلمهای بسیاری از فیلمسازان استان را دیدیم. باید اعلام کنم که متأسفانه بهجز یک دو مورد فیلم قابلقبول و امیدوارکننده، اتفاق خوشایند دیگری که خستگی را از تن ما بزداید، مشاهده نکردیم. این خبر خوبی نیست. اما بهر حال امیدوارم نسل جوان هم استانیام با تلاش و همت بیشتر و ممارست در یادگیری و تجربهاندوزی، بتوانند نسل تازهی سینمای خوزستان را بسازند. نسلی از فیلمسازان جدی و درخشانی که در عرصههای ملی و بینالمللی حرفهایی برای گفتن داشته باشند. بیشک نهادهای هنری و دستگاههای فرهنگی هم میبایست با تربیت نوجوانان و جوانان علاقهمند و حمایت از استعدادهای هنری و در اختیار نهادن فرصتهای مناسب ،راه را برای شکوفایی و تجربه ورزیِ این نسل هموار و مهیا کنند.
* به نظرتان این حمایت انجام نشده؟
این اهتمام جز در یکی-دو مقطع خاص هیچگاه در خوزستان اتفاق نیفتاده است.
* به نظرتان فرایند تولید فیلم درگذشته و حال، تغییری کرده است؟
شرایط ساخت فیلم برای نسل ما سختتر بود و به نظر میرسد این شرایط برای نسل پیش از ما بهمراتب دشوارتر بوده است. در واقع به نظر میرسد با پیشرفت فنآوری و گسترش امکانات نوین تکنولوژیک، امکان تصویربرداری برای عامه مردم، محققتر شده است. در روزگاری نهچندان دور، تهیه دوربینی برای ثبت تصویر و گرفتن فیلم بسیار سخت به نظر میرسید ولی در روزگاری به سر میبریم، که در هر خانهای، دوربین یا لپتاپی در دسترس مردم قرار دارند. به نظرم همین و یا حتی دوربین گوشیهای تلفن همراه، برای ساخت فیلم و تجربه کردن کافی است. یادم میآیدزمانی که در انجمن سینمای جوان آموزش میدیدم، دوربینی آمده بود به نام «بتاکم». برای به دست آوردنش باید زره میپوشیدی. بعد که صاحب میشدی«هلمنمبارز»میطلبیدی انگار!
واقعاً برای فعالیت، شرایط سخت بود. یک دوربین و سهپایه به تو میدادند، و دیگر هیچ. باقی هزینهها به عهدهی خودت بود. اما چیزی که آنوقتها به نظرخیلی بیشتر به چشم می خورد انگیزه بچه ها بود چرا که با ا ولع و اشتیاق به دنبال ساخت فیلم و تجربه کردن و آموختن بودند.
اکنون اما سهلالوصول بودن امکانات تولید فیلم، مثل تیغی دو لبه است.از یکسو شرایط برای ساخت فیلم سهلتر است و فیلمسازمیتواند با آرامش وآسایش و فراغ بال و تمرکز، فیلمش را بسازد. از سوی دیگر این امکان هست که فیلمساز را تنبل و راحتطلب بار بیاورد و به اعتقاد من، هیچ کار ماندگار و شاخصی جز با تحمل سختی و مرارت به دست نمیآید.
* وضعیت فرهنگ و هنر خوزستان را چطور ارزیابی میکنید؟
مسئله فرهنگ و هنر، مقولهای ریشهای است و باید بهصورت ریشهای نیز به آن پرداخت که شاید از این وقت و مجال اندک نگنجد. اما مختصراً باید بگویم که مقولهی فرهنگ و هنر در استان، وضعیت مناسبی نیست. عزم و اراده و برنامهریزی برای بسط و گسترش آن دیده نمیشود. فضاهایی که امکان یا وظیفهی حمایت و تولید آثار فرهنگی و هنری را بر عهده دارند، کمکار و بیرمق هستند. اگر اتفاق یا جرقهای (گاه و بیگاه) بر تاریکای این محیط، نوری منعکس میکنی، حاصل تلاشهای فردی ست. ذوق و سلیقههایی فردی، و افرادی عاشق که با تحمل ناملایمات هنوز از تک و تا نیفتادهاند و نفس و انگیزهای برای ادامه راه دارند. من امیدوارم این سختجانیها همچنان ادامه داشته باشد، اما مسئولان باید متوجه شوند که فرهنگ و هنر همیشه اولویت همهی جوامع سالم و توسعهیافته است. باید برای فرهنگ هزینه کرد. برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تعریف کردو زمان و حوصله کافی برای به ثمر نشستن این برنامهها در کار بست.
طبیعی است وقتی در سطح کلانتر این اتفاقات رخ دهد، در استانها هم وضعیت سامان تر از چیزی است که در حال حاضر وجود دارد. من فکر میکنم علارغم همهی تبلیغاتی که انجام میشود، بخش عمدهای ما، از اهمیت و نقش فرهنگ و هنر غافل هستند.
به جامعه هنریمان دقت کنید. هنرمندان طراز اول ما، چنانکه شایستهشان هست، ارج و قدر نمیبینند. حتی به نظر میرسد بسیاری از هنرمندان ما نیز به اهمیت جایگاه و شأن خود واقف نیستند.
به خاطر دارم در سالیان نهچندان دور، در سفر یکی از وزرای فرهنگ و ارشاد به اهواز، نشستی با هنرمندان شاخص و پیشکسوت استان داشتند. ایشان در پاسخ به گلایهی هنرمندان، از کمبود منابع تخصیصی به بخش فرهنگ گفت. ایشان بهوضوح گفت: «بودجه سالانهی فرهنگ و هنر کشور، از بودجه واردات کود شیمیایی کمتر است. حال شما چه توقعی از منِ وزیر دارید؟»
با تمام این بیمهریها و بیتفاوتیها، کوتاهترین دیوار، همیشه دیوار هنر و هنرمند بوده و هست. شما ببینید! هر جا با کاستی بودجه مواجه میشوند، از بخش فرهنگ میزنند. هر جا با کمبود فضا مواجه میشوند، سالنها، آمفیتئاترها، سینماها و موزهها را واگذار میکنند. این در حالی است که همه میدانند امروزه شاخص پیشرفت و توسعه و تمدن یک کشور با وضعیت فرهنگی و هنری آن سنجیده میشود.
* از کار جدید چه خبر؟
دو سال پیش روی فیلمنامهای کار میکردم که قرار بود پس از تکمیل، آن را بهعنوان اولین فیلم بلندم، جلوی دوربین ببرم. اما در آخرین مراحل نگارش، ایدهی تازهای به ذهنم رسید. این ایدهی تازه، آنقدرذوقزدهام کرد که شروع کردم به پرورش و پرداخت اش. فیلمنامهی قبلی یخ کرد و از دهان افتاد! دو سالی هست که بر فیلمنامه جدید متمرکز شدهام. الآن در مرحله بازنویسیاش هستم. نخستین فیلم بلند من است وشاید به همین دلیل است که با وسواس زیادی پیش میروم. مقطع سرنوشت سازی ست، چرا که ورود به ساحت حرفهای سینما بسیار سخت است و باقی ماندن در آن کاری ست به مراتب سختتر. پس قدم اول را باید محکم برداشت و قدمهای بعدی را محکمتر…
* فیلم جدیدتان درباره چیست؟
اتفاقات فیلم در خوزستان رخ میدهد. در همین فضا و اتمسفری که من و تو هر روز تنفسش میکنیم. میان همین آدمهایی که به کراّت رؤیتشان کردهایم و میکنیم. از کنارشان میگذریم اما اغلب هیچ مکثی نمیکنیم. کارکتر اصلی قصهام، غریبه نیست. آشناست. سالها با او حشر و نشر داشتهام و به همین دلیل ابعاد مختلف زندگیاش را خیلی خوب میشناسم و امیدوارم راویِ خوب و صادقی برای او و قصهی سالیانش باشم.
سخن آخر؟
امیدوارم روزی برسد که هنر وهنرمند به جایگاه واقعی خود برسند وموانع موجود بر سر راهشان از بین برود.
شهرزاد امیری
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید